یه وقتایی داریم از جلوی تلویزیون رد میشیم که بریم یه کاری انجام بدیم و ناخوداگاه میبینیم یه ربع بیست دیقه است همینجوری سرپا جلوی تلویزیون وایستادیم و یادمون میره کجا داشتیم میرفتیم و چی کار قرار بود بکنیم. صبح خمیازهکشان و تلوتلوخوران داشتم میرفتم دست و صورتمو بشورم که میخکوب شدم پای برنامه کودک. من، خسته و خوابآلود و بیحوصله و خانم مجری، با لبخندی به پهنای صورت و با انرژی هر چه تمامتر دا,نکنیم ...ادامه مطلب