۱۹۷۷- نکوداشت

ساخت وبلاگ

امروز ساعت ۱۷ قراره توی تالار وحدت (بغل تئاتر شهر) مراسم نکوداشت دکتر حداد رو داشته باشیم. اگر حوصلهٔ حرف‌های ادبی و فلسفی دارید تشریف بیارید و همراهی کنید. گزارش مراسم رو هم متعاقباً تو همین پست به سمع و نظرتون می‌رسونم.

یادداشت‌های اینستاگرام:

از شش صبح فرهنگستان بودم و حالا اومدم تالار وحدت (تالار رودکی سابق)، مراسم نکوداشت دکتر حداد. یه کم زود رسیدیم و منتظریم بقیه هم برسن و مراسم شروع بشه. تو این فاصله یه عکس یادگاری هم با دکتر ایران کلباسی گرفتم و در مورد تاریخچهٔ این تالار صحبت کردیم.

با ما همراه باشید.

آقای وزیر فرهنگ یه دونه از این تابلوها بهشون هدیه دادن. بعدش سفیر هند صحبت کردن و در پایان خطاب به ایشون گفتن وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد. به نکتهٔ ظریفی اشاره کردن چون وجود دکتر واقعاً نازکه. بعدش دکتر صحرایی، وزیر آموزش‌وپرورش صحبت کردن و به حذف کتاب نگارش و مجدداً برگردوندن این کتاب به مدارس اشاره کردن. یه بنده خدایی هم نیومده بود و نامه فرستاده بود که مجری خوند. پایانِ نامه توفیق روز-افزان مسئلت کرده بود. حالا نمی‌دونم خودش دچار این تصحیح افراطی شده بود یا مجری اشتباه کرد. تصحیح افراطی این‌جوریه که شما می‌بینی تهران رو تهرون می‌گن و نان رو نون می‌گن، میای هر جا اون دیدی تبدیلش می‌کنی به ان که رسمی بشه، ولی کار درستی نمی‌کنی.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و دکتر انوری نازنین با لهجهٔ شیرین ترکی و سفیر تاجیکستان با لهجهٔ شیرین‌ترشون هم صحبت کردن. سفیر تاجیکستان در پایان سخنرانیشون گفتن ای بلنداختر خدایت عمر جاویدان دهاد. 

خلاصه‌ای از یه مستند به اسم آقا معلم هم نشون دادن که در مورد دکتر حداد بود و مشتاق شدم همه‌شو ببینم.

همچنان با ما همراه باشید.

در ادامه، استاد غیوری نی زدن و همزمان صدای دکتر حداد که نی‌نامهٔ مولوی رو می‌خوندن پخش شد.

بعد دکتر احمد جلالی از اعضای فرهنگستان که کارشناسی مهندس مکانیک و بعد مثل دکتر حداد فلسفه خوندن و پنجاه‌وشش ساله که (از دورۀ دانشجویی) با ایشون دوست هستن صحبت کردن. گفتن دکتر تو کنکور فلسفه خیلی کمکشون کرده بوده. بخش شوخ‌طبعانهٔ صحبتشونم اونجا بود که گفتن از وقتی دکترو دیدن همین وزن شصت‌کیلویی و هیکلو داشتن. در واقع تکون نخوردن.

بعد خانم مجری به یه تعداد از مهمان‌ها خوشامد گفت؛ از جمله مدیرعامل هولدینگ خلیج فارس. اینجا معادل فارسی هولدینگ رو از دکتر حداد پرسید و ایشونم گفتن می‌تونید بگید شرکت جامع. شرکت نگهدار و شرکت مادر هم گفته شده البته. در پایان مراسم هم یه بار دیگه اسم این مدیرعامل رو آورد و اون موقع گفت مدیرعامل شرکت جامع خلیج فارس. رئیس دانشگاه الزهرا هم اومده بودن. اولین بار بود از نزدیک می‌دیدمشون.

بعد یه شاعر پاکستانی به نام احمد شهریار اومد و در ابتدا عید سعید مباهله رو تبریک گفت. نمی‌دونستم این اتفاق عیده و این عیدو تبریک می‌گن. حالا که دونستم منم تبریک می‌گم بهتون. 

بله؛ عرض می‌کردم. شعر این شاعر پاکستانی چون اشاره‌هایی داشت به آثار و اشعار و کتاب‌های دکتر حداد، و چون من آثار ایشونو نخوندم، زیاد متوجه این اشاره‌ها نشدم ولی تخمین می‌زنم که سی‌چهل‌تا آرایهٔ تلمیح داشت. شعرش با بیتِ من از دیار دهلی‌ام و لاهور... تموم شد.

بعد رئیس فرهنگستان علوم صحبت کردن و بعد دوباره شعرخوانی بود و این دفعه یه خانوم شاعر به اسم سارا جلوداریان از کاشان یه شعر در وصف و مدح دکتر حداد خوند که این بیت‌های آخرش بود:

تو یار مجلس‌آرای زبان فارسی هستی

که عمری پاسداری کرده‌ای این کهنه محفل را

تو آیا فیلسوفی یا ادیبی یا نظام‌الملک

چگونه آورم در نظم این نیکوخصائل را

هم از قرآن‌پژوهانی هم از آزادمردانی

خدا بر گردنت آویخت این زرین حمایل را

تو واعظ نیستی اما کلامت فیض می‌بخشد

مدرس را مهندس را معلم را محصل را

کنار واژه‌ها زانو زدم تا بنویسم 

دو خط از شرح انسانیت حداد عادل را

صحبت‌های دکتر علی‌اشرف صادقی در رابطه با دانشنامه و واژه‌گزینی و هزارواژه‌ها و گروه‌های تخصصی فرهنگستان بود. سهواً گفتن هجده جلد مصوبات منتشر شده که نوزده‌تا بوده در واقع. در رابطه با ویژگی‌های اخلاقی دکتر هم مختصری صحبت کردن.

بعد دکتر موسی اسوار که مترجم متون عربی هستن و عضو فرهنگستانن صحبت کردن. خاطراتی از عربی‌دانی دکتر حداد گفتن. مثلاً اینکه تو یه موقعیتی جملۀ صَدَرَ من أهله وَقَعَ فی محلّه رو از ایشون شنیده‌اند. و تو یه موقعیت دیگه کلّ الصید فی جوف الفرا. تعریف می‌کردن که دکتر حداد یه وقتی تو صحبتشون بیت‌هایی از مُـتَـنَـبّی شاعر عربی هم استفاده کرده. و این شعرو مثال زدن:

وظلـم ذوی القربـى أشــدُّ مضـاضـة على المرء من وقع الحسام المهند. در رابطه با ترجمهٔ قرآن هم صحبت کردن. اینکه ایشون مثلاً تجری رو تو آیهٔ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ برخلاف ترجمۀ معمول و رایج، کف ترجمه کردن نه زیر، چون زیر بهشت ابهام ایجاد می‌کنه و مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ رو مثل ترجمه نکردن و حکایت گفتن و دلیلشو توضیح دادن.

بعد یه حجةالاسلام که شاعر هم بودن اومدن شعر خوندن که بعدش نمی‌دونستیم براش دست بزنیم یا صلوات بفرستیم. ردیف شعرش می‌آید بود. طولانی بود، همین چهارتا رو یادداشت کردم:

شیرین‌دهنان‌اند بر آن چشمه چه بی‌تاب

بر کوه مگر تیشۀ فرهاد می‌آید

ای خون‌جگر از سلسلۀ ماربه‌دوشان

بنگر عَلَم کاوهٔ حداد می‌آید

دلباختۀ همت سرو است چو حافظ

از رنگ تعلق همه آزاد می‌آید 

می‌گفت شبی دست‌خوش تیر ملامت

بوی فرج از نیمهٔ خرداد می‌آید

آخرشم گفت سلام بر تو که مثل بهار، دلخواهی، سلام بر تو که خوبی، محشری، ماهی

مجری هم گفت خوشا به حال شاعران که شاعری بلدند.

در پایان هم دکتر حداد صحبت کردن و یه شعر از جامی خوندن و بعد یه مقالۀ نسبتاً طولانی ولی شنیدنی رو ارائه دادن. بعد با جمعی از بزرگان، بعد هم با نوهٔ پسرشون عکس یادگاری گرفتن. اون چندتای آخر که خانوادگیه، اونا رو از خبرگزاری‌های ایسنا و ایرنا و تسنیم برداشتم. ...

ما را در سایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnebulab بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 14 تير 1403 ساعت: 2:48